شاه عباس اول صفوى (5)
شاه عباس اول صفوى (5)
شاه عباس اول صفوى (5)
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : راسخون
منبع : راسخون
شکست عثمانی در تسخیر ولایات غربی ایران
واپسین جنگ شاه عباس با سنان پاشا
شاه عباس، بار دیگر الله وردى خان امیرالامراى فارس را با جمعى از سرداران صفوى مانند ذوالفقار خان و امیر گونه خان - حکمران ایروان - مأمور جلوگیرى از پیشروى سپاهیان ترک کرد. اما چون از کثرت سپاه سنان پاشا که بالغ بر یکصد هزار تن بود، مطلع شد، در جنگ مردد شد و ترجیح مىداد که به تبریز عقب نشینى کند؛ اما سرداران سپاهش، مانند الله وردى خان و قرچقاى بیگ رئیس تفنگچیان، با این رأى شاه مخالفت و خواهان جنگ بودند. شاه در این باره با زینب بیگم، عمه خویش، که بانویى هوشمند و دلیر و صاحب رأى و پیوسته با اردوى شاهى همراه بود، مشورت کرد. زینب بیگم، نظر سرداران را تأیید و شاه را تشویق به نبرد کرد و به او توصیه نمود که از کثرت سپاهیان دشمن به هراس نیفتد، چنانکه اجدادش شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب اول چنین کردند. شاه عباس چون دریافت که هیچکس حتى زنان اردو با تصمیم او موافق نیستند، «سرداران را گرد خود آورد و بدیشان گفت که بامداد روز دیگر براى جنگ آماده باشند .... / سفرنامه آنتونیو دوگوهآ، صص 290 تا 291» و گفت: «به هر کجا که او بگوید خواهد رفت / مرجع پیشین».
اتفاقا" در جنگى که میان سپاه الله وردى خان و همراهان وى با قواى عثمانى درگرفت، همانگونه که زینب بیگم پیش بینى کرده بود، به سبب از جان گذشتگى و جسارت و دلیرى سران و سپاهیان ایران، شکست در سپاه ترک افتاد، و اردوى عثمانى در اندک مدتى در هم شکسته و پراکنده شد. چغال اوغلى ناگزیر بار دیگر راه فرار در پیش گرفت و غنایم بسیار به دست ایرانیان افتاد. بسیارى از سرداران بزرگ ترک هم یا کشته یا اسیر شدند. از جمله اسیران نامدار، یکى على پاشا - حکمران ادرنه - بود که به فرمان شاه عباس او را گردن زدند و سرش را به گرجستان فرستادند؛ زیرا این سردار در جنگهاى پیشین، سیمون خان - حکمران گرجستان را اسیر کرده بود. على پاشا حکمران تفلیس؛ صفر پاشا فرمانرواى اورفه، کوسه صفر پاشاى جزیره قبرس و طرابلس و پسر قادر پاشا سازنده قلعه ایروان، جملگى به غیر از یک تن از آنان، به فرمان شاه عباس گردن زده شدند.
پس از شکست و فرار سنان پاشا، عده اى از سرداران ایرانى معتقد بودند که مىباید به تعقیب دشمن بپردازند. اما شاه عباس گفت: «.... من با کسانى که مىگریزند کارى ندارم. بگذارید بروند. زیرا من راحت رعایاى خود را بر مرگ دشمن ترجیح دارم .... / سفرنامه آنتونیو دوگوهآ». چغال اوغلى پس از فرار از ایران به وان رفت و از آنجا به دیار بکر و ارزروم شتافت و پس از چندى در این شهر خودکشى کرده است. «نیمه صفر 1016 ق / ژوئیه 1607 م».
تسخیر قلعه گنجه
پس از زیارت اردبیل، شاه به مردم گنجه پیام داد که چون امیدى به رسیدن قواى کمکى از سوى سلطان عثمانى نیست، بهتر است که بدون جنگ و خونریزى تسلیم شوند، تا جان و مالشان در امان بماند. ولى محمد پاشا حکمران قلعه که اصلا" تبریزى بود، به پیشنهاد شاه وقعى ننهد و آماده دفاع شد.
شاه عباس در آغاز بهار سال 1014 ق / آوریل 1606 م قلعه را در محاصره گرفت؛ اما کار محاصره به سبب دلیرى و پایدارى نگهبانان قلعه نزدیک به سه ماه به درازا کشید. دراین مدت تعدادى از سربازان قزلباش هم کشته شدند؛ افزون بر این، اهالى قلعه، یکى از سرداران ایرانى را هم که دو سال پیش از آن به دست ایشان افتاده بود، با یکى از سادات مازندران، که از جانب مادر با شاه عباس خویشى داشت، کشتند. با این اقدام، خشم شاه ایران را برانگیختند، به همین جهت پس از آنکه قلعه گنجه را در 28 صفر 1015 ق / 5 ژوئیه 1606 م به دست سربازان ایران افتاد، چون محمد پاشا به خدمت شاه رسید و خواست بر پایش بوسه زند، اجازه نداد و به دستور وى، پاشاى ترک را به همراه سربازانى که از قلعه دفاع کرده بودند، گردن زند.
در قلعه گنجه گذشته از غنایم بسیار و آذوقه فراوان، مقدار زیادى توپ و تفنگ نیز به دست آمد. شاه حکمرانى قلعه را به محمد خان زیاد اوغلى قاجار سپرد.
درخواست صلح از سوى سلطان عثمانى
هنگامىکه شاه عباس با سپاه ایران به سوى نخجوان پیش رفت، فرستادهاى از دربار عثمانى به اردوى ایران آمد. این فرستاده زنى به نام گلچهره بود که از سوى مادر بزرگ سلطان احمد خان - پادشاه عثمانى - مادر سلطان محمد خان - سلطان پیشین عثمانى - حامل پیامىبراى زینب بیگم، عمه شاه عباس بود؛ دولت عثمانى در نظر داشت تا با واسطه قرار دادن زینب بیگم، جنگ و خونریزى خاتمه یافته، بین دو دولت ایران و عثمانى صلح برقرار شود.
گلچهره خانم، همسر سیمون خان - والى گرجستان - بود که در لشکر کشى سپاه عثمانى اسیر و در استانبول زندانى شده بود. همسرش به تدریج جزو ندیمه هاى مادر سلطان درآمد و او حاضر شد گلچهره را به همراه همسرش آزاد سازد، مشروط بر اینکه پیام او را به زینب بیگم برساند. گلچهره این مأموریت را بر عهده گرفت و با شوهرش عازم ایران شد، اما سلطان احمد خان از بیم آنکه میمون خان، ضعف دولت عثمانى را نزد پادشاه ایران آشکار سازد، در نیمه راه او را به استانبول بازگرداند و تنها به گلچهره اجازه داده شد که به ایران بیاید.
گلچهره در محل اوچ کلیسا به خدمت شاه و زینب بیگم رسید و در آنجا عریضه شوهر خود به شاه و مادر بزرگ سلطان عثمانى را به او تقدیم داشت. شاه عباس در 6 جمادى الثانى 1015 ق / 9 اکتبر 1606 م، گلچهره و همراهان او را به استانبول باز گرداند، و مراد آقا از ملازمان ویژه عمه شاه، نیز همراه ایشان به استانبول رفت؛ زینب بیگم در پاسخ مادر سلطان عثمانى نوشت که دولت ایران حاضر است با سلطان عثمانى صلح کند، مشروط بر آنکه آن دولت تمام سرزمینهایى را که سم اسب شاه اسماعیل اول بدانجا رسیده، به ایران بسپارد. مادر سلطان عثمانى در پاسخ نامه نوشت: «اسب شاه اسماعیل چموش بوده و بسیار دویده و به سرزمینهایى که هرگز متعلق به ایران نبوده است تجاوز کرده .... اگر شاه ایران به آنچه اجدادش داشتهاند قناعت کند، او نواده خود سلطان عثمانى را به مصالحه راضى خواهد کرد، مشروط به آن که شاه ایران نیز آنچه از متصرفات عثمانى گرفته است باز دهد. / سفرنامه آنتونیو دوگوه آ، صص 313 - 15».
فرستاده وزیر اعظم دربار عثمانی به دربار شاه عباس
وزیر اعظم پس از پذیرفتن سفیر ایران و آگاهى از درخواستهاى دولت صفوى، سفیر دیگرى به نام خیرالدین به دربار ایران گسیل داشت. وزیر اعظم در نامه خود به شاه عباس نوشته بود، اکنون که شهریار ایران تمام ولایاتى را که در زمان پدرش به تصرف دولت عثمانى درآمده بود، به نیروى سپاهیان ایران باز گرفته، صواب آن است که در کار صلح پیشقدم گردد و در این باره به سلطان عثمانى نامهاى بنویسد، تا او و سایر سران خواهان صلح، سلطان عثمانى را به ترک جنگ که موجب ضعف دو کشور بزرگ مسلمان است، و مایه خرسندى پادشاهان اروپا، راضى کند.
شاه عباس، فرستاده وزیر اعظم را یک سال در ایران نگه داشت و در اوایل 1018 ق / 1609 م به وى اجازه بازگشت داد. شاه همراه فرستاده عثمانى، بار دیگر محمد بیگ روملو را به دربار عثمانى فرستاد و چنانکه مراد پاشا خواسته بود در نامه دوستانهاى که به سلطان احمد خان نوشت، علاقه ایران را به صلح و آشتى ابراز داشت.
اما شاه ایران تنها به ارسال فرستاده اکتفا نکرد، چون احساس مىشد که ممکن است این بار اقدامات دو دولت در ایجاد صلح به نتیجه برسد، پادشاه صفوى بر آن بود که تا در مذاکرات برگهاى برنده بیشترى در اختیار داشته باشد. از این رو، هم زمان با فرستادن سفیر به دربار عثمانى، اقدام به فتح قلعه هاى دیگرى که اهمیت استراتژى براى ایران داشت دست زد. اقدامات شاه عباس در این باره در مقاله (تسخیر قلعههاى باکو و دربند و شماخى) آمده و پس از آن ادامه گفتگوهاى صلح میان دو دولت در مقاله (سیاست دولت عثمانى در مذاکرات صلح) پى گرفته شده است.
تسخیر قلعههاى باکو، دربند و شماخى
شهر و قلعه شماخى نیز سرانجام در اول ربیع الاول 1016 ق / 26 ژوئیه 1607 م به تصرف سپاهیان ایران درآمد. چون محافظان و مردم ترک شهر در پایدارى سماجت کرده و از تسلیم شدن سر باز زده بودند؛ شاه عباس امر به قتل و کشتار مردم داد.
شاه عباس پس از تصرف قلعه، سربازان ترک شماخى را به گروهى از مردم آن شهر، که پیش از آن به اطاعت برخاسته و تسلیم شده بودند، سپرد، تا آنان را به دست خود و به خاطر مصائب و رنجهایى که از ترکان دیده بودند، هلاک کنند. شاه مىخواست بدین وسیله میان مردم شماخى و ترکان عثمانى، کینهاى پدید آورد تا اگر ترکان عثمانى بار دیگر به آن شهر حمله بردند، مردم از بیم تقاص، ناچار به مقاومت شوند!
از شهر شماخى غنایم بسیار به دست آمد که از آن جمله؛ معادل ششصد هزار اکو - پول فرانسه - نقره پول نقد و یکصد و پنجاه عراده توپ بزرگ و پانصد توپ کوچک برنجى و شش هزار قبضه تفنگ سر پر بود. پس از سقوط قلعه شماخى، احمد پاشا، بیگلر بیگى شروان و شمس الدین پاشا، سردار عثمانى و گروهى دیگر از سران ترک ناگزیر تسلیم شدند. شاه عباس بر احمد پاشا ترحم کرد و او را بخشید، اما شمس الدین پاشا را به دست رئیس زنده خواران خود به نام ملک على سلطان سپرد تا سردار عثمانى و پسر کوچک و برادرش را تکه تکه کرده زنده خوارى کند.
سیاست دولت عثمانى در مذاکرات صلح
شاه عباس فرستاده وزیر اعظم عثمانى را یک سال در ایران نگه داشت و اجازه بازگشت نداد، پس از آن وى را همراه محمد بیگ روملو بار دیگر به دربار عثمانى اعزام کرد و تمایل خود را به ایجاد صلح پایدار بین دو کشور تأکید نمود. اما هنگامىکه سفیر ایران و همراهانش به شهر دیار بکر رسیدند، خبر یافتند که مراد پاشا با سپاهیان بسیار به سوى سرحدات مرزى ایران در حرکت است؛ پس به راهنمایى نصوح پاشا بیگلربیگى دیار بکر، درنزدیکى ارزروم نزد وزیر اعظم رفت و نامه شاه عباس را تقدیم کرد. مراد پاشا حرکت سپاه عثمانى را، تجاوز سپاهیان ایران به قلعه ارزروم قلمداد کرد و عنوان ساخت که امیدوار است هنگامىکه به سرحدات مرزى ایران مىرسد، وسایل صلح را فراهم آورد.
سیاست عثمانی در وادار ساختن ایران به پذیرش پیشنهاد صلح عثمانی
شکست مراد پاشا از سپاه ایران
عاقبت چون مراد پاشا، موضع ایران را محکم یافت و در عین حال یاراى پایدارى در خود نمىدید، راه بازگشت در پیش گرفت. در این هنگام، چند تن از نزدیکان خود را نزد شاه عباس روانه کرد و از اینکه تا نزدیکى تبریز پیش آمده عذرخواهى نمود و پیغام فرستاد که: «این جسارت بنا بر اطفاء حرارت بعضى از جهلاى رومیه و سرمستان باده نخوت و غرور که سیلى روزگار نخورده از حوادث عالم بى خبرند، اتفاق افتاد و انشاءالله تعالى من بعد صلح و صلاح بر وجه دلخواه و رضاى خاطر اشرف صورت خواهد گرفت. / عالم آراى عباسى، ص 825».
تغییر سیاست عثمانی در صلح با ایران پس از شکست از قزلباشان
تنظیم نهایی مفاد صلح ایران و عثمانی
سرانجام نمایندگان دو دولت، پس از گفتگوهاى فراوان در استانبول، اصول مصالحه ایران و عثمانى را، که در سال 969 ق / 2-1561 م میان شاه طهماسب اول و سلطان سلیمان خان قانونى منعقد شده بود، پذیرفتند. سپس سلطان عثمانى سفیرى به نام انجیلو چاوش با نامهاى محبت آمیز و هدایاى گرانبها همراه قاضى خان به دربار اصفهان فرستاد و در نامه خود موافقتش را با اصول قرارداد 969 ق /2-1561 م اعلام داشت. به فرمان سلطان عثمانى، محمدپاشا بیگلربیگى وان، براى تعیین سر حدات مرزى آذربایجان و ارمنستان، و محمود پاشا بیگلربیگى بغداد، براى مرز عراق عرب تعیین شدند. شاه عباس نیز، امیر گونه خان بیگلر بیگى چخور سعد، و مهدى قلى بیگ میرآخور باشى جغتاى، از سرداران خود را، براى مذاکره و همکارى با نمایندگان عثمانى انتخاب کرد.
تعیین حدود مرزی ایران و عثمانی
منابع تحقیق :
daneshnameh.roshd.ir
bashgah.net
ichodoc.ir
sispda.com
www.zangetarikh-tabadkan.persianblog.ir
noorportal.net
cloob.com
forum.takdownload.ir
daneshju.ir
Fa.wikipedia.org
ariarman.org (ارشام پارسی)
تبیان همدان
دایرةالمعارف فارسی به کوشش غلامحسین مصاحب؛ چاپ ۱۳۵۶؛ چاپخانه سپهر؛ انتشارات امیرکبیر؛ تهران؛
تاریخ ایران به قلم عباس اقبال آشتیانی
کتاب روابط سياسي و اقتصادي ايران در دوره صفويه
سفرنامه پیتر دلاواله
جغرافیای تاریخی مازندران
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱
عالم آراى عباسى
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}